معنی اشکوب، داستان گفتن، بصورتداستان در اوردن حکایت، داستان، نقل، روایت، گزارش، شرح، طبقه, معنی اشکوب، داستان گفتن، بصورتداستان در اوردن حکایت، داستان، نقل، روایت، گزارش، شرح، طبقه, معنی اalmf، bاsتاj ;tتj، fwmcتbاsتاj bc اmcbj plاdت، bاsتاj، jrg، cmاdت، ;xاca، acp، zfri, معنی اصطلاح اشکوب، داستان گفتن، بصورتداستان در اوردن حکایت، داستان، نقل، روایت، گزارش، شرح، طبقه, معادل اشکوب، داستان گفتن، بصورتداستان در اوردن حکایت، داستان، نقل، روایت، گزارش، شرح، طبقه, اشکوب، داستان گفتن، بصورتداستان در اوردن حکایت، داستان، نقل، روایت، گزارش، شرح، طبقه چی میشه؟, اشکوب، داستان گفتن، بصورتداستان در اوردن حکایت، داستان، نقل، روایت، گزارش، شرح، طبقه یعنی چی؟, اشکوب، داستان گفتن، بصورتداستان در اوردن حکایت، داستان، نقل، روایت، گزارش، شرح، طبقه synonym, اشکوب، داستان گفتن، بصورتداستان در اوردن حکایت، داستان، نقل، روایت، گزارش، شرح، طبقه definition,